شبکه افق - 25 آبان 1402

به‌نام "عقلانیت"، به کام"نفسانیت" ("واقع گرایانی" که واقعیت‌ها را نمی‌بینند)

نشست ("ایدئولوژی تسلیم" علیه "ایدئولوژی مقاومت") _ تهران ۹۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت برادران و خواهران عزیز سلام عرض می‌کنم و تشکر از برادران و سروران محترم.

این کار بزرگ دفاع با متد دانشگاهی از امنیت با نگاه انقلابی به امنیت نه نگاه محافظه‌کارانه به امنیت در سطح ملی و در سطح بین‌الملل بحثی با عقبه دانشگاهی و در عین حال با عمق اجتماعی در حوزه مفهوم امنیت بین‌الملل اجمالاً یک صورت‌بندی کلی در بخشی از نظریات و تئوری‌هایی که در سطح دانشگاه‌های جهان راجع به مفهوم امنیت بین‌الملل آموزش می‌دهند و مدرک دانشگاهی می‌دهند و ادعا می‌کنند که این‌ها علمی و غیر ایدئولوژیک است همیشه این دعوا بین هم سیاسیون در تعریف امنیت و بخصوص در تعریف امنیت بین‌الملل بوده است و این دعوا همیشه در نظام به شکل گفتگوهای نرم و گاهی غیر نرم ادامه داشته و تا همین الآن در جمهوری اسلامی شما شاهد دو تفکر در مقولاتی مثل روابط بین‌الملل، سیاست خارجی، امنیت در منطقه و جهان، نقش ما در امنیت، نسبت و رابطه انقلابی ماندن و نگاه امنیتی و امنیت‌محور به منافع ملی، هنوز این دعوا و بحث جریان دارد که نمونه آن سر مسائل هسته‌ای بود که حالا یک عده‌ای با این ادعا که تند رفتیم و انقلاب افراطی‌گری کرده، جهان با ما قهر کرده و ما حالا در دوره آشتی با جهان هستیم! که خب حالا یک اتهام و تهمت و اهانت به امام و انقلاب است. بارها عرض کردیم امام و انقلاب با جهان قهر نبوده با جهانخواران قهر بوده. انقلاب اسلامی با جهان مشکلی ندارد انقلاب اسلامی مدافع جهان و همه ملت‌های مظلوم جهان است که شهروندان درجه 2 و 3 و 4 و 5 جهان شده‌اند در برابر چند قدرت مفسد،‌استکباری،‌جنگ‌افروز و جنایت‌پیشه که با ادبیات روشنفکری و آکادمیک بحث می‌کنند و درست ضد حرف‌هایی که می‌زنند عمل می‌کنند ضد عملی که در حوزه جهانی انجام می‌دهند روابط بین‌الملل سخن می‌گویند درست ضد آنچه که می‌کنند می‌گویند و مدام وجهه علمی و روشنفکری و آکادمیک به جنایت‌هایشان می‌دهند.

یک عده هم این‌جا حتی در حکومت و صفوف ما بازی این ادبیات منافقانه را خوردند هرچه هم چوب می‌خوریم نتیجه‌اش را می‌بینیم که هر وقت اعتماد کردیم وهر وقت وارد یک پروسه سازشی شدیم هر وقت عقب‌نشینی کردیم بیشتر به ما ضربه زدند و هر وقت تقابل متقابل کردیم ما به همه تعهدات‌مان عمل کردیم و این‌ها به 90 درصد آن عمل نکردند و بازدوباره آزموده را آزمودن و باز تکرار و باز تکرار، تکرار به دشمن نه تنها خلاف ارزش‌های انقلابی، اساساً خلاف عقل و عقلانیت است حتی پوزیتویستی. خلاف آزموده‌های علمی با تعریف مادی است باز ادامه دارد. اصلاً ‌ایدئولوژی به کنار، وقتی یک طرف به طرف مقابل خودش در حضور او می‌گوید که ما ضعیف هستیم ما ورشکسته‌ایم ما بیچاره‌ایم ما نمی‌توانیم خب اصلاً اگر پیروزی هم داشتیم به شکست تبدیل می‌کنیم. داری خودت می‌گویی که نقطه ضعف ما را پیدا کردید دوتا فشار دیگر بده که اگر دوتا قدم دیگر می‌خواهی جلو بیایی ما دوتا امتیاز دیگر هم می‌دهیم راه را پیدا کردیم خب آن وعده‌ها عملی نشد خب همین قضیه برجام را شما دیدید تهش چه اتفاقی افتاد قرار شد ما شعارهای انقلابی و ایدئولوژیک ندهیم قرار شد آن‌ها را بگوییم افراطی بوده دیگر ندهیم، قرار شد نیروگاه‌های هسته‌ای‌مان را تعطیل کنیم خب طرف مقابل چه کرد؟ به کدامیک از تعهدات خود عمل کرد؟ خود مسئولینی که این حرف‌ها را زدند نه تحریم بانکی حل شده، نه تحریم چه و نه تحریم چه. ما اصلاً مسلمان انقلابی نیستیم ما پوزیتویست هستیم ما می‌خواهیم تجربی محض نگاه کنیم فقط دو دوتای مادی، چرتکه مادی. انقلاب را ولش کن! چرتکه مادی بیندازیم ببینیم این نوع واکنش در برابر آن نوع کنش نتیجه مادی صرف، نه ارزشی و انقلابی، حق و باطل و عدل و ظلم را ولش کن، نتیجه مادی جیرینگی، چرتکه‌ای برای ملت ایران چه داشت؟ شما گفتید شعارهای انقلابی ندهید آشتی با جهان! کسی با جهان قهر نبود منظورشان آشتی با جهانخواران بود خب آشتی کردیم چه به شما دادند؟ چه دادید و چه گرفتید؟ اسلام را ولش کن، عزت انقلابی را ولش کن، چه چیزی در دست‌تان است. پوزیتویستی محض نگاه کن ما اصلاً آرمانگرا نیستیم واقع‌گرای محض هستیم در عالم واقع چه اتفاقی افتاد و چه امتیازی به ملت ایران دادند؟ بازدوباره می‌بینید ادامه دارد. دست‌کم این‌ها ساده‌لوحی است، این‌ها نگاه غیر علمی و غیر واقع‌بینانه به صحنه بین‌الملل است نمی‌گویم غیر آرمانی یا غیر انقلابی، می‌گویم اصلاً غیر واقع‌بینانه است می‌گویند شعارهای انقلابی علمی و آکادمیک نیست این‌ها آرمانگراست واقع‌بین نیست.

می‌خواهیم ببینیم واقع‌گرایی و آرمان‌گرایی به عنوان دو قطب مقابل در حوزه روابط بین‌الملل این ادبیات دوقطبی خودش یک ادبیات مادی است. معنی‌اش این است که آرمان‌ها و ارزش‌ها غیر واقعی است و واقعیت‌ها غیر ارزشی است. این‌ها دوتا قطب مقابل هستند انتخاب کن شما واقع‌گرا هستید یا آرمان‌گرا و ارزش‌گرا؟ خود این این نگاه و تقسیم یک تقسیم مادی غربی است. اصلاً این دعوای واقع‌گرا و آرمان‌گرا می‌دانید حدود 70- 80 سال است تئوریزه و دانشگاهی‌اش کرده‌اند بعد از جنگ اول و دومی که خود اروپایی‌ها با هم داشتند اسم آن را هم جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم گذاشتند این هم از آن کلاه‌هایی است که سر همه گذاشته‌اند. این را بدانید وحشی‌ترین،‌ خونین‌ترین قاره جهان، قاره اروپاست. خونین‌ترین جنگ‌ها در همین اروپا و غرب اتفاق افتاده است. این‌ها که می‌خواهند درس مدنیت و صلح و حقوق بشر بدهند این وحشی‌ترین قاره است. این‌ها ظرف 30- 40 سال دوتا جنگ بین‌الملل خودشان علیه خودشان بر سر دنیا و اتفاقاً با شعارهای ایدئولوژیک، فاشیزم، لیبرالیزم، مارکسیزم راه انداختند صد میلیون نفر را کشتند این‌ها دوتا جنگ اروپایی است منتهی جنگ‌افروزان آن اروپایی و غربی هستند. اروپا و آمریکا بودند جبهه جنگ‌شان را ولی جهانی کردند یعنی به آسیا و شمال آفریقا کشاندند و همه جا را در این آتش و خون سهیم کردند تعریف امنیت در روابط بین‌الملل به عنوان یک رشته دانشگاهی 70- 80 سال بیشتر از عمر آن نمی‌گذرد تا همین الآن در این 60- 70 سال هر جنگی در دنیا شده یا مستقیم یا پشت پرده باز از همین 4 – 5تا کشور جنگ‌افروز غربی هستند جزو همین 5 به علاوه یک هستند. رئیس شورای امنیت جهانی این‌ها هستند این‌ها رئیس همه جنگ‌های جهان هم این‌ها بودند. رئیس نهادهای مبارزه با سلاح هسته‌ای این‌ها هستند. تنها کشورهایی که هزاران بمب هسته‌ای دارند خودشان هستند. آمریکا تنها کشوری است که بمب اتم مصرف کرده و خودش هم رئیس پلیس بمب اتم است! برای این که بدانید دنیا چقدر شیرتوی‌شیر است رئیس پلیس همان رئیس دزدهاست. رئیس نهادهای حقوق بشر همین‌ها هستند که هر سال به کشورها نمره می‌دهند که کدام کشورها حقوق بشر هست کدام نیست معمولاً هم 3- 4تا کشور که با این‌ها درگیر هستند مثلاً کره شمالی ایران، یک زمانی لیبی بود بعد یک زمانی سوریه، کشورهای شرقی و گاهی چین، گاهی روسیه، همیشه هم به این‌ها نمره پایین منفی می‌دهند که این‌ها پولشویی در حوزه تروریزم دارند بقیه کشورها که نوکرهایشان هستند که یا تسلیم هستند یا ساکت و بی‌طرف هستند ولو کثیف‌ترین رژیم‌ها، کثیف‌ترین بانک‌ها و پولشویی‌ها، کثیف‌ترین دیکتاتوری‌ها، خانواده‌های سلطنتی، آن‌ها در حقوق بشر نمره تجدید نمی‌گیرند! به اسرائیل بمب اتم دادند آن خطر نیست ایرانی که بمب اتم ندارد خطر است! روشن است که نمره‌های همه چطوری است! ولی خب همان کسانی که خودشان جنگ راه می‌اندازند همان‌ها رئیس گروه‌های مدافع صلح هستند. همان‌ها که حقوق بشر را پایمال کردند میلیون‌ها بشر را در همین کشورهای اسلامی در همین ده سال بی‌خانمان و آواره و کشتار که هنوز هم ادامه دارد بیش از صد شکنجه‌گاه مثل گوآنتانامو و ابوقریب دارند و... همین‌ها خودشان رئیس رؤسای سازمان بررسی حقوق بشر در دنیا هستند روابط بین‌الملل در دنیا این طوری است. این‌ها بعد از جنگ دوم، که خودشان اسم آن را جنگ دوم جهانی گذاشتند که در اروپا دوقطبی بود یک طرف آن در آلمان و ایتالیا و ژاپن بودند و یک طرف آن هم انگلیس و فرانسه و آمریکا بودند. طرف اول شکست خورد که تا همین الآن هم آلمان و ژاپن و ایتالیا هر سه‌تا مستعمره آمریکا و غرب هستند. این را بدانید این سه‌تا کشور دولت مستقل ندارد. آلمان، ژاپن و ایتالیا دولت و ارتش‌شان کاملاً تحت کنترل آمریکایی‌هاست و اصلاً قانون اساسی آن‌ها را آمریکا نوشت این‌ها مستعمره آمریکا هستند حق داشتن هیچ ارتش مستقلی را ندارند. آن 5 + 1، یک آن آلمان است نمی‌گویند 6، می‌گویند 1 + 5 چون آن را جزو نوکر رسمی خودشان حساب می‌کنند. بعد از این بود که گفتند بیاییم تئوری‌های روابط بین‌الملل و تعریف امنیت در جهان را عوض و بازنگری کنیم از این‌جا بود که این‌ها دوقطبی آرمان‌گرا و واقع‌گرا را در اروپا آمدند دانشگاهی‌اش کردند و مبنای بحث در حوزه روابط بین‌الملل و تعریف امنیت در بین‌الملل است. این را توجه کنید در منطقه یک انقلابی مسلمان و یک آدم مکتبی هیچ وقت در مبارزات و مجاهدات سیاسی‌اش حق ندارد عقل را تعطیل کند. تعطیل عقل حرام است عقل حجت خداست وظیفه شرعی‌تان است که عقلانی عمل کنید منتهی این‌ها اسم نفسانیت را عقلانیت گذاشتند مثلاً می‌گویند روش عقلانی تسلیم شدن است. روش آرمانی که واقع‌گرا نیست درگیر شدن و مقابله و مقاومت است. ترک مقاومت، توصیه عقل نیست توصیه نفس است. این نفسانیت است نه عقلانیت. این نفسانیت است که آن را تئوریزه کردید و اسم آن را عقلانیت گذاشتید. از آن طرف آیا عقل به شما می‌گوید که کدام حکم عقل است که می‌گوید در برابر ظلم مقاومت نکن؟ کدام حکم عقل است؟ این‌ها که می‌گویند کربلا،‌ عشق بر عقل پیروز شد این تعبیر غلط است. معنی‌اش این است که در کربلا امام حسین(ع) عقلانی عمل نکرد، احساسی عمل کرد! غلط است در منطق امام حسین(ع) عقل و احساس جدا از هم نیست عقل و ایمان، عقل مبنای معرفتی ایمان است ایمان اراده فداکاری و عشق به حق است. عقل و عشق با هم در صف حسین بود. آنچه که در صف مقابل آن بود یا تسلیم شوندگان بودند آن عقل بود نه عشق. آن نفس بود. نفسانیت بود که می‌گفت با یزید درگیر نشو. دو طرفش نفسانیت بود. نفسانیت یزید بر نفسانیت سازشکاران با یزید غلبه کرد. جبهه حسین(ع) عشق در برابر عقل نبود که سازشکارها عاقل بودند و امام حسین عاشق بود. این حرف‌ها یعنی چه؟ این توهین به سیدالشهداء است. امام حسین(ع) عاقل عاشق بود. امام حسین(ع) رب‌النوع عشق و عقل بود. عقل و عشق یک طرف بود. عقل و عشق یعنی علم و ایمان. ایمان که علیه علم نیست. عشق از مقوله اراده است. عقل از مقوله علم و معرفت است. یعنی چه که معرفت و اراده با هم درگیر شوند؟ اراده در طول معرفت است. معرفت بدون اراده علم بدون ایمان است. شما هزارتا سخنرانی بکن و کتاب بنویس ولی اهل عمل نباش. این می‌شود عقل بدون عشق و ایمان. یا برعکس، بگو ما عاشق هستیم عقل علم و عقل نیستیم خب عاشق چه هستید برای چه؟ چقدر؟ تا کجا؟ چقدر هزینه می‌دهی و چرا؟ وقتی به تو می‌گویند چرا عاشقی؟ ما آرمان‌گراییم، ما انقلابی هستیم. یعنی چی؟ انقلابی یعنی چی؟ کدام آرمان؟ از آرمان خود دفاع کن و توضیح بده این آرمان چیست؟ و به چه می‌ارزد؟ باید توضیح داشته باشی. امام حسین(ع) و اصحاب او و همه شهدای ما تا همین الآن 1) توضیح، نه توجیه. توضیح عقلانی برای فداکاری‌شان دارند. سؤال کنید که چرا داری کشته می‌شوی؟ می‌گوید زیرا. این‌جا عق است. 2) عاشقانه و خالصانه به آنچه که به لحاظ ذهنی رسیدند حالا عمل می‌کنند این می‌شود عشق و ایمان. این‌ها می‌خواهند بگویند آرمان‌گرایی یعنی احساسات و مطالبات ایدئولوژیک بدون عقلانیت و علم. این‌ها آرمان‌گراها و انقلابی‌ها می‌شوند. یک طرف هم عقلا هستند. عقلا چه کسانی هستند؟ آن‌هایی که عقلشان کار می‌کند! این‌ها که عقل‌شان کار نمی‌کند آن‌ها عقل‌شان کار می‌کند و می‌فهمند سود و ضرر چیست دو دوتا چهارتا می کنند. یعنی امام حسین(ع) نمی‌فهمیده دو دوتا چهارتاست؟ تو می‌فهمی؟ آن‌هایی که با یزید ساختند فهمیدند اما حسین نفهمید؟ نه آقا. دو دوتا چهارتا را تو درست نفهمیدی، او اتفاقاً درست فهمید. تو داری می‌گویی دو دوتا سه‌تا. چرا دو دوتای تو سه شده؟ نفسانیت خود را معیار قرار دادی. او دنیا و آخرت را دید و حق مطلق، توحید و عدالت را دید دنیا و آخرت را با هم دید او عاقل است نه تو. تو فقط دنیا را دیدی آن هم فقط دنیای خودت را دیدی، این که عقلانیت نیست. یکی‌اش هم عقل تجربی است این هم در طول تاریخ دیدید که «...کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ...»(بقره/ 249)؛ این هم یک واقعیت، مگر شما نمی‌گویید واقع‌گرا هستید؟ خب این هم یک واقعیت. هزارتا نمونه در تاریخ به شما نشان بدهیم که چگونه گروه‌های اندک مؤمن به اذن‌الله بر گروه‌های هزار برابر خودشان پیروز شدند؟ خب یک نمونه‌‌اش خود انقلاب ماست با یک جمعیتی نسبت به جمعیت کشورهای بزرگ چند؟ امروز شده یکی از چهار قدرت اصلی به اعتراف معاون رئیس جمهور آمریکا. در منطقه هیچ کس نمی‌تواند مگر این که خودش را با ایران و با انقلاب اسلامی هماهنگ کند. شهدای ما مجبورشان کردند که این‌ها ما را ببینند دیگر نمی‌توانند ما را ندیده بگیرند. اما یک عده داخل کشور و داخل خود حکومت ما متأسفانه واقع‌بین نیستند نه فقط آرمان‌گرا نیستند بلکه واقع‌بین نیستند همین واقعیتی را که دشمن هم دارد اعتراف می‌کند نمی‌بینند خب حالا ما به این‌ها می‌گوییم به همان اول جنگ سرد برگردید که بعد از پایان جنگ دوم در اروپا اتفاق افتاد، تقریباً سال 1945 به بعد. تحت عنوان دانش روابط بین‌الملل. یک حوزه مطالعاتی در حول مقوله امنیت بین‌الملل تشکیل شد گفتند ما رویکردهایی داشتیم به اصطلاح تجویزمدار، آرمان‌گرا بود و آرمان‌ها عمدتاً همه فتنه‌ها معمولاً زیر سر سه – چهارتا کشور اروپایی بود بقیه اروپا هم بیچاره‌ها قربانی این‌ها هستند. انگلیس همیشه در رأس فساد بوده، و طرف‌های او هم گاهی فرانسه آن طرف بوده گاهی این طرف و این اواخر بیشتر این طرف و آلمان. یعنی شما این 4تا کشور را نگاه کنید آمریکا، انگلیس، فرانسه آلمان. صد سال اخیر هر چه جنگ و فتنه شده زیر سر این‌ها بوده. در 5 + 1 هم، شوروی هم، قبلش انگلیس‌ها و تزارها همین‌طور بود. روسیه فعلی شعارهای ملی‌گرایی و یک جوری می‌خواهند تزاریزم قبل از کمونیزم را منتهی نه به عیناً مثل آن با تلفیق مسیحیت و آرتدوکس منافع روسیه در برابر غرب حفظ بشود چین هم که از کمونیزم فقط داس و چکش روی پرچم او باقی مانده است اسم او حزب کمونیزم جمهوری خلق است و الا در چین کمونیزم نیست نه فقط ما رکسیزم و لنیلیزم نیست مائویزم هم که زادگاهش چین بود حاکم نیست در عین حال جمعیت آن یک میلیارد و 300 – 400 میلیون نفر است و سرریز جمعیت آن خیلی بیشتر از ماست توانست این جامعه را طوری مدیریت کند که الآن تقریباً اقتصاد اول جهان شده است. حالا از این جهت عرضه شدند. این‌ها ایدئولوژی ندارند. در واقع چین هم دنبال نوعی ملی‌گرایی اقتصادی چینی است و کم‌کم دارد نظامی هم می‌شود همین آمریکا که الآن به چین یک مقداری ور رفته، آن‌ها یک مقدار نشان دادند که آمادگی چیزهای نظامی هم دارند. بالاخره الآن دوقطبی که در دنیا ایجاد شده یک طرف آن آمریکا, انگلیس و فرانسه و آلمان است که همه زیر سایه چتر آمریکا هستند و مرکزیت آن با سرمایه‌داری صهیونیستی، کمپانی‌های صهیونیستی است که عملاً بر این کشورها با ریشه‌های فراماسونری حاکم است که همین خیلی از این‌ها جز فراماسون‌ها اجازه پیدا نمی‌کنند که در همین فرانسه فعلی وارد بالای رده‌های حکومت بشوند. یک طرف هم روسیه و چین هستند که خودشان با هم رقابت‌هایی دارند ولی در حوزه بین‌الملل به هم نزدیک شدند بخاطر این که منافع هردویشان دارد بهم گره می‌خورد چون غرب به رهبری آمریکا با آن‌ها نوعی رقابت اقتصادی و سیاسی و کم‌کم نظامی بخصوص با روس‌ها پیدا کردند. طرف سوم آن ما هستیم. بلوک انقلاب اسلامی در سطح منطقه در جهان اسلام و آثار آن در کل جهان. بنابراین جهان الآن دوقطبی است. در بیت امام(ره) آقا عیسی گفت امام داشت در حیاط قدم می‌زد مرحوم سیداحمد داشت کنار ایشان آمد و داشتند درباره این که دنیا دست دوتا ابرقدرت آمریکا و شوروی است بحث می‌کردند تا گفت دوتا، امام گفت نخیر سه‌تا ابرقدرت. سومی آن اسلام و ایران است. الآن شده. آن قطب روسیه و چین نمی‌خواهند و مستقیم جرأت ندارند با آمریکا و غرب درگیر بشوند مخصوصاً چین، این‌ها هیچ وقت هم نمی‌گویند ما ضد آمریکایی و ضد غرب هستیم یا با صهیونیزم مخالف هستیم بنابراین عملاً جهان دوقطبی شده است یک وقت غرب و شرق بود الآن غرب و اسلام است. از حول و حوش دهه 30 که ژاپن و ایتالیا در برابر آمریکا و انگلیس و فرانسه شکست خوردند و بعد جنگ دوم، از این به بعد مسئله واقع‌گرایی در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا در سیاست خارجی مطرح شد. رویکرد واقع‌گرایی. البته واقع‌گراها هم هیچ وقت نمی‌گویند ما هیچ شعار ارزشی نداریم ما اهل تجویز و تجویزگرایی نیستیم آن‌ها هم وقتی می‌خواهند واقعیت را تحلیل بکنند بالاخره یک موضعی می‌گیرند آقای واقع‌گرا شما واقعیت را ترسیم کردید خب حالا بعد چی؟ حالا موضع داری یا نه؟ می‌خواهی یک کاری بکنی و یک چیزی بگویی یا فقط توصیف است؟ از دل آن نوع توصیف واقع‌گرای تو چه توصیه‌ای بیرون می‌آید؟ خب باید توصیه واقع‌گرایانه بیرون بیاید درست است یا نه؟ هرجای آن را اشکال دارید بگویید. توصیه واقع‌گرایانه باید بیرون بیاید. خیلی خب توصیه واقع‌گرایانه بکن ببینم! از دل توصیف توصیه بیرون می‌آید. ببینید ما الآن این‌جا نشستیم تماشاچی هستیم داریم نگاه می‌کنیم یک دفعه یک گردن کلفتی با 4- 5 نفر داخل می‌آید یقیه یک کسی را این‌جا می‌گیرند به بقیه هم می‌گویند ما با شماها کاری نداریم با شما مشکل نداریم طرف ما این‌ها هستند. حالا در این جمع، دو جور می‌خواهیم واقع‌گرا و واقع‌بین باشیم. واقعیت چیست؟ آن توصیفی که او از واقعیت می‌دهد اگر شما قبول کنید توصیه‌ای که بعد از آن می‌کنید توصیه به تسلیم است یک وقت یک توصیفی از واقعیت می‌کند که توصیه‌ای که از دل آن بیرون می‌آید توصیه به مقاومت است. یک وقت یک کسی می‌آید می‌گوید این‌ها را می‌بینید 5تا هستند؟ این‌ها پشت در 5 هزار نفرند. سلاح گرم هم دارند. ما هم این‌جا کم هستیم هیچ غلطی هم نمی‌توانیم بکنیم تازه بعد هم دعوا بشود دادگاه بیرون برویم دادگاه ما را مجرم می‌داند همین‌طور از این حرف‌ها بزن توصیف بکن بعد بگو واقعیت این است حالا وقتی واقعیت این شد به نظر شما چه توصیه‌ای می‌گیرد؟ تسلیم می‌شود. می‌گوید اگر واقع‌گرا هستی بپذیر ما نمی‌توانیم. می‌گوید کمک‌تان هم می‌کنیم ایشان را تحویل شما می‌دهیم ببرید. حالا یک توصیف واقع‌گرایی دیگر. یکی دیگر می‌آید می‌گوید واقعیت این نیست اصلاً پشت دیوار کسی نیست سلاح گرم هم ندارد دادگاه هم برود به نفع ما حکم می‌کند این واقعیت است. حالا از دل این چه توصیه‌ای بیرون می‌آید؟ بلند شوید بروید این 5تا را بگیرید پس‌کله‌شان بزنید و تحویل‌شان بدهید. 1) واقعیت چیست؟ ادعای واقعیت می‌کنید. 2) اصلاً فرض کنید آن واقعیت اولی درست است. حالا فرض دوم، توصیف همانی است که او می‌گوید. حالا کسی که واقع‌گراست واقع‌گرایی یک امری در حوزه توصیف است. حالا در حوزه توصیه می‌آییم. حالا چی؟ توصیه کن چه کار باید کرد؟ این‌جا صحبت از باید و نباید است. صحبت از ارزش و ضد ارزش است. صحبت از حق و باطل است، صحبت از عدل و ظلم است. این‌جا آدم مادی و ماتریالیست و خودمحور چه می‌گوید؟ می‌گوید باید تسلیم شوید. می‌گوییم چرا؟ پاسخ این چرا این مهم است. توصیه کردید، چرا این توصیه را کردید؟ جواب: آقا منافع ما در خطر می‌افتد! منافع من در خطر می‌افتد! خب حالا این عقلانیت است یا نفسانیت است؟ اما کسی که آرمانگراست می‌گوید اول درست بفهم که واقعیت چیست؟ تو داری اشتباه واقعیت را فهمیدی یا عمداً داری آن را تحریف می‌کنی. حالا به مقام توصیه می‌آییم. اولین سؤالی که یک آدم مکتبی می‌پرسد این نیست که آن‌ها چند نفرند ما چند نفر؟ اولین سؤال این است که حق با کیست؟ کدام طرف حق است و کدام باطل است؟ عدالت چه چیزی اقتضاء می‌کند؟ چه واکنشی ما نشان بدهیم ظالمانه است؟ اول این سؤال را مطرح می‌کند. آن وقت سؤال دوم این است که اگر ما بخواهیم درگیر بشویم چه هزینه‌ای باید بدهیم؟ تا کجا باید هزینه بدهیم؟ اصلاً می‌ارزد ما این‌جا 4 – 5 نفرمان هم لت و پار بشود؟ این‌جا بحث اهمّ و مهم مطرح می‌شود و شرایط‌مان هم فرق می‌کند. موقعیت امیرالمؤمنین(ع) پس از پیامبر(ص) یک اقتضاء دارد و موقعیت امیرالمؤمنین(ع) بیست و چند سال بعد وقتی به خلافت می‌رسد یک اقتضای دیگر دارد؟ ارزش‌ها تغییر نکردند اما شرایط تغییر کرد. آن‌جاست که بحث عقلانیت انقلابی مطرح می‌شود که مثل همین قضیه هسته‌ای. این‌ها دروغگو هستند این‌ها عمل نخواهند کرد. در عین حال بعداً هم خواهید گفت که می‌خواستند درست کنند آرمانگراها نگذاشتند. اصلاً آرمانگرایی را ولش کن، واقع‌بین باشی این اصلاً نمی‌شود. خب حالا این کار شد. یک بار باید می‌شد این حرف‌ها را می‌زدند مدام مرگ بر آمریکا، خب یک بار بروید مسائل را حل کنید آمریکا آمده می‌خواهد مسالحه کند شما چرا لجبازی می‌کنید؟ یک بار باید این کار می‌شد در تعطیل مسائل هسته‌ای خیلی خسارت دیدیم ولی می‌ارزید به این که یک عده‌ای که سی و چند سال است که مدام می‌گویند آرمانگرایی بس است، واقع‌گرا باشید و به منافع ملی‌مان بچسبیم! خب چسبیدیم منافع ملی‌مان تأمین نشد. واقع‌گرا بد است واقع‌بین خوب است. واقع‌گرا می‌گوید واقعیت هرچه بود تسلیم آن شو، واقع‌بین می‌گوید هدف ما الهی است اما چشم‌هایت را نبند شعار بده، چشم‌هایت را باز کن و شعار بده.

ببینید این‌ها خیلی مهم است. به لحاظ علمی و آکادمیک هم حق با ماست. برگ برنده این طرف است. به شیوه حتی واقع‌گرایانه پوزیتویستی هم این‌ها غلط می‌گویند همین واقعیت‌گرای مادی را دیدیم و در این سال‌ها داریم می‌بینیم. واقع‌گرایی که در دانشگاه‌های دیپلماسی و روابط بین‌الملل و تعریف امنیت در جهان مطرح شد در 60- 70 سال گذشته صریح گفتند منظور ما از واقع‌گرایی این است که سیاست یک فن است هیچ ربطی هم به اخلاق ندارد فقط قدرت‌محور است منظورمان از واقع‌گرایی این است پس این دیگر فقط توصیف نیست توصیه هم شد یعنی ایدئولوژی است. هیچ کس بدون ایدئولوژی نیست تو هم یک ایدئولوژی داری. ایدئولوژی این طرف حق‌محور است، عقلانی هم هست. ایدئولوژی طرف شما نفسانی است نه عقلانی. حق‌محور نیست. دنیامحور است. دنیای خودت را هم می‌بینی نه دنیای ملت‌ها. وگرنه اگر دنیای همه برای تو مهم بود اصلاً ‌آخرت هیچی، چرا به فکر دنیای این همه ملت مستضعف فقیر بیچاره نیستی که اموال‌شان را صد سال است این 3 – 4تا کشور دارند غارت می‌کنند؟ حتی به فکر دنیای بشریت نیستی به فکر دنیای خودتان هستید. اواخر دهه 50 در دهه 60 میلادی، مطالعات حوزه روابط بین‌الملل و امنیت بین‌الملل، پوزیتویستی، پوزیتویزم یعنی باید و نبایدها نمی‌گوییم ارزش‌ها را کاری نداریم ایدئولوژی به کنار، نگاه کن ببین واقعیت چیست؟ خب حالا دیدی، حالا می‌خواهی بر این اساس تصمیم بگیری. بر چه مبنایی تصمیم می‌گیری؟ بر مبنای مادی و ماتریالیستی. خودمحوری نه عدالت‌محوری، نه حق‌محوری. ببینید هم آن توصیف و توصیه دارد هم ما توصیف و توصیه داریم. ما می‌گوییم در مقام توصیف باید کاملاً واقع‌بین باشید ولی واقعیت هم فقط واقعیت‌های مادی نیست یک بخشی از واقعیت هم همین است که ما بردیم جهان جلوی ما ایستاد ولی ما بردیم این هم واقعیت است. «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ...» (بقره/ 249)؛ این هم واقعیت پوزیتویستی است چشم‌هایت را باز کن ببین. چشم‌هعایت را باز کن ببین حزب‌الله با چند هزار جوان اسرائیل را که تمام غرب و تمام رژیم‌های عربی پشت آن بودند 4 بار در 4تا جنگ پی‌درپی شکست داد. این واقعیت نیست؟ این واقعیت نیست که ایران و حالا یمن و عراق و سوریه و لبنان و همه را از چنگ شما درآوردیم این‌ها واقعیت نیست؟ اصلاً نگاه پوزیتویستی بکن. در این 40 سال آمریکا قوی‌تر شده یا ضعیف‌تر شده؟ پوزیتویستی نگاه کن. ضعیف‌تر شده. رئیس جمهور فعلی آمریکا می‌گوید ما دیگر نمی‌توانیم هیچ‌جا بجنگیم ارتش ما پوسیده. خب واقعیت است این را که ما نمی‌گوییم خودش می‌گوید. اسرائیل خودش دارد می‌گوید امنیت ما، وجود ما و موجودیت ما از طرف نیروهای طرفدار انقلاب ایران در خطر است. خب این‌ها مگر واقعیت نیست؟ مگر این که یمن حیات خلوت آل سعود بود اکثر قدرت بزرگ یمن، انقلابیون مسلمان یمن است این واقعیت نیست؟ این که ملت بحرین حاکمیت را در چمبره انداختند این‌ها واقعیت نیست؟ این که نهضت حجاب به اروپا رفت و کشور اروپایی حجاب را ممنوع اعلام کردند این پیروزی و واقعیت نیست؟ خب پوزیتویستی نگاه کن اصلاً ما هم پوزیتویست. هر دو طرف هم توصیه دارند هم توصیف. توصیف تو محدود و مادی است اتفاقاً واقع‌بین نیستی و همه واقعیت را نمی‌بینی. توصیف ما واقع‌بینی است منتهی واقعیت هم مادی است و هم ماوراء مادی است. «إن تنصرالله ینصرکم» این هم واقعیت است.

دوم؛ توصیه است. هم توصیه می‌کنی. تو هم که می‌گویی ما واقع‌گرا هستیم نه ایدئولوژیک شما هم توصیه دارید می‌کنید و شما هم ایدئولوژیک دارید منتهی ایدئولوژی شما مادی است. گفتند در حوزه روابط بین‌الملل تجویزگرایی و ایدئولوژی و ارزش‌ها را تعطیل کنیم و کنار بگذاریم می‌خواهیم روابط بین‌الملل بکنیم یک رشته علمی آکادمیک. خیلی خب. بازدوباره بعد از این که این حرف را زدند همان‌هایی که گفتند ما می‌خواهیم واقع‌گرایانه نگاه کنیم باز خودشان دو دسته شدند. ایده‌آلیست‌ها، رئالیست‌ها. نگاه آکادمیک هم باز دو شاخه شد ایده‌الیست، رئالیست. همان وقتی هم که پوزیتویستی‌اش کردید باز همین دوتا دسته را کردید چون مبنای این دو قطبی، یک مبنای مادی غلط است. بعد البته اسم‌های آن را عوض کردند چهره‌های مختلفی به خودشان گرفتند، شاخه شاخه شدند، کارکردگراها، نوکارکردگراها، از آن طرف نظریه وابستگی متقابل. رئالیزم نهادگرا. واقع‌گرای ساختارگرا. مکتب‌های مختلف، وقتی که قرار شد روابط بین‌الملل، کاملاً‌واقع‌گرایانه بحث بشود از دل این نوع واقع‌گرایی باز معلوم شد که واقع‌گرایی تو هم ایدئولوژیک است. آن که می‌گویی رئالیستی، رئالیست تو هم یعنی با تقسیمات خودتان ایده‌آلیستی است. همان کسی هم که ادعا می‌کند من فقط به واقعیات مادی به روش علمی می‌خواهم نگاه کنم همان‌ها هم از خودشان ده‌تا مکتب بیرون آمد از نگاه‌های مارکسیستی یک پارادایم به اصطلاح مستقل در حوزه امنیت بین‌الملل درست شد که کاملاً مارکسیستی بود اسم آن ساختارگرای تاریخی شد. خب داخل آن برو ببین چیست؟ مبانی آن مارکسیستی است. نظریه رژیم‌های بین‌الملل، آیا آنارشی و هرج و مرج را به عنوان عدم تمرکز قدرت در جهان را به عنوان یک اصل بپذیریم؟ نپذیریم؟ جریان نولیبرال. خب نولیبرال و لیبرال مگر ایدئولوژی نیست؟ مگر سیاست خارجی بر اساس مبانی لیبرال و نولیبرال مگر این‌ها ایدئولوژی نیست؟ اسلام ایدئولوژی هست لیبرالیزم ایدئولوژی نیست؟ مارکسیزم ایدئولوژی نیست؟ اصلاً هیچ نظریه آکادمیک در حوزه روابط بین‌الملل و تعریف امنیت بین‌الملل وجود ندارد که غیر ایدئولوژیک باشد پس از دل واقع‌گرایی باز آرمانگرایی بیرون آمد منتهی آرمان‌های باطل. آقا واقع‌گرا باشید نه آرمان‌گرا. خودتان هم که باز آرمان و واقعیت قاطی شد. الآن دانشگاه‌های آمریکا کم‌کم دانشکده‌های روابط بین‌الملل تحت عنوان نوواقع‌گرایی، واقع‌گرایی جدید، همین واقع‌گرایی جدید شاخ ایدئولوژی‌های مادی بیرون زده است! شاخ آن پیداست. بعد شوروی سقوط کرد که شما بدانید سقوط شوروی یکی از علت‌های اصلی‌اش انقلاب اسلامی بود شدیداً و عمیقاً در فروپاشی کمونیزم تأثیر داشت همین‌طور که نقش اول را در ضعیف شدن و عقب‌نشینی گام به گام غرب و نظام سرمایه‌داری از منطقه و جهان اسلام. این که شما می‌بینید در منطقه ول نمی‌کنند جنگ پشت جنگ، اشغال پشت اشغال راه می‌اندازند برای این که می‌دانند اگر رها کنند اقتدار جهانی‌شان را از دست خواهند داد. دیگر فقط مسئله ایران نیست ایران جهانی شده، ایران قله این مقاومت جهانی است یک بلوک جدید جهانی تشکیل شده است جهان دوباره دوقطبی شده است. یک عده هنوز در حکومت ما این‌ها را نمی‌فهمند و باور نمی‌کنند مثل برنده‌ای است که احساس بازنده بودن می‌کند شما اگر برنده باشید ببینید در میدان مسابقه دارید می‌روید اول هم هستید حالا یک کسی مدام بیخ گوش‌تان می‌گوید آقا ما باختیم. می‌دانید جلوتر از ما ده‌تا ماشین دیگر هست، آی بنزین ما تمام شده، آی آن‌ها ماشین‌هایشان این‌طوری است ما این‌طوری. و... مدام بگویی کم‌کم همین راننده‌ای که از همه جلوتر است دو کیلومتر دیگر می‌رفت اول می‌رفت ولی کم‌کم سست می‌شود و می‌گوید چه فایده! تازه من اگر زورم را هم بزنم بنزینم که دارد تمام می‌شود یک مرتبه می‌بینید شل می‌شود و پایش را از روی گاز برمی‌دارد حتی ممکن است استرس پیدا کند و به در و دیوار بزند. به اسم واقع‌گرایی دروغ به جای واقعیت وارد ذهن‌تان می‌کنند تا تو دیگر نتوانی بر سر اراده انقلابی باقی بمانی. خب این جنگ سرد تمام شد این‌ها گفتند کلاً دنیا توی مشت ماست تنها تنها خودمان می‌خوریم. باز دوتا اتفاق جدید افتاد یکی ادعا کردند خب دیگه سرمایه‌داری غرب بر جهان حاکم شد و جهان یک قطبی، تک‌قطبی شد نولیبرالیزم و سرمایه‌داری جدید حاکم است در رأس آن آمریکا دیگر چپ و کمونیزم و سوسیالیزم نیست غیر از ما و شوروی هم که کسی دیگری در این دنیا نیست دوتایی می‌خوردیم دنیا را نصف کرده بودیم حالا یکه‌خوری! بعد از یک مدتی دیدند که یک چیزی در گلویشان گیر کرده و مدام می‌خواهند قورت بدهند دیدند نمی‌توانند دیدند این قدرت مردمی کارآمدی‌اش صد برابر قدرت نظامی مثل آتشفشان ملت‌ها بیدار شدند تا مدتی نخواستند بپذیرند که دوباره دوقطبی است بعد تئوریزه کردن، اصلاً دیگر حاکمیت ملی وجود ندارد حالا دولت – ملت، مفهوم ملت ناسیونالیزم خود این‌ها عَلَم کردند برای این که از جمله در جهان اسلام کشورهای اسلامی و جهان اسلام را متلاشی کنند و به 50تا – 100تا کشور تجزیه کنند که امت اسلام نباشد در ایران پان‌ایرانیزم، در ترکیه پان‌ترکیم، در عرب‌ها پان‌عربیزم، هرجایی یک جور. خب ایران که اسلام‌گراها نجات دادند. در این جنگ 8 ساله کدام ملی‌گرا به میدان مین آمد؟ در این بچه‌های خط‌شکن، در این بچه‌های غواصی که به خط زدند یک نفرشان را نشان بده که ما برای ایران بدون اسلام داریم می‌جنگیم! یک وصیت‌نامه نشان بده که ولایت فقیه و مرگ بر آمریکا نگفته باشند، یک عملیات نشان بدهید که شب عملیات اسم حسین نبوده باشد. ایران را که همین بچه مسلمان‌ها نجات دادند این‌ها ایران را به عزت بین‌المللی رساندند و منافع ملی آن را تأمین کردند کدام ملی‌گرای مخالف اسلام، کجا برای ایران فداکاری کرد؟ ببینید این ناسیونالیزم و تفکیک دولت – ملت از هم در اروپا، به یک دلایل دیگری و به یک علل دیگری تشکیل شد عمدتاً هم در درگیری با پاپ و کلیسا و مسیحیت و انتقال قدرت از فئودال‌ها و کشیش‌ها به طبقه سرمایه‌داری جدید بود ولی در جهان اسلام با یک هدف دیگری توسط غرب اجرا شد در جهان اسلام ناسیونالیزم و ملی‌گرایی یک کارکرد دیگری داشت و آن تجزیه امت اسلامی بود. یک مرتبه دیدند از این به بعد دیگر ملی‌گرایی به نفع‌شان نیست. شروع کردند تحت عنوان تعریف جدید از امنیت بین‌الملل. حاکمیت ملی باید جای خودش را به حاکمیت بین‌الملل بدهد یعنی جهان دهکده است و ما کدخداییم! کدخداباوری به جای خداباوری.

گفتند ببینید کنترل حکومت‌ها آنچه درون مرزهایشان است به طرز معنی‌داری کاهش پیدا کرده است و بیشتر از این هم کاهش خواهد یافت یک چیزی در حال وقوع است که دولت – ملت و ناسیونالیزم به معنای قرن گذشته دارد نابود می‌شود یا کمرنگ می‌شود بلکه یک نیروهای دیگری فعال شدند که این‌ها مشغول انجام دادن نقش‌هایی هستند که بطور سنتی این نقش‌ها را قبلاً حکومت‌های ملی ایفا می‌کردند. حالا از این به بعد دیگر قدرت‌های جهانی باید این را ایفا کنند. کمپانی‌های چند ملیتی، سرمایه‌داری، می‌دانید این بعضی از کمپانی‌های سرمایه‌داری صهیونیستی بودجه‌شان به اندازه بودجه ده‌تا کشور است. رسانه‌ها، ماهواره‌ها، فضای مجازی و... به اندازه یک کشور، به اندازه ده‌تا کشور بودجه دارند، اصلاً این‌ها دارند در کشورهای مختلف در سطح جهان فرهنگ‌سازی می‌کنند، سبک زندگی، کادرسازی، روشنفکرسازی، یک‌جور روی نخبگان جوامع کار کردند، یک جور روی حکومت‌ها تأثیر گذاشتند، یک جور روی افکار عمومی ملت معمولی که این رژیم غذایی، این پوشش، این روابط جنسی را داشته باشید و... که این یک مسئله جداگانه است که ما اصلاً اهمیت این را انکار نمی‌کنیم اتفاقاً همین بحثی که تحت عنوان تهاجم فرهنگی و سبک زندگی می‌گویند همین است خطر بسیار مهمی است راست می‌گویند این دیگر به مرزها کاری ندارد دیگر در جیب هر بچه‌ای موبایل هست این دیگر لازم نیست مرزبان و گمرک باشد، پلیس مرزی که نمی‌تواند جلوی این را بگیرد، این یک راه حل دیگری دارد این حرف درست است لذا جهاد فرهنگی از جهاد نظامی مهم‌تر است پیچیده‌تر و سخت‌تر است. این جهاد را اگر درست پیش نبریم کادرسازی نکنیم ممکن است از درون دچار فروپاشی بشوند این خیلی مهم است من قبول دارم. اما چرا می‌خواهید با این عنوان سلطه جهانی خودتان را تئوریزه کنید حالا سطوح مختلف دارد. بحث NGOهای مختلف محیط زیست، سبزهای محیط زیست، فمینیزم، حقوق زن و... همه‌اش هم حرف‌های قشنگی است و همه عنوان‌ها هم درست است. عنوان‌های درستی است اسلام در تمام این موارد ایده و حرف دارد ولی آن به عنوان یک ابزار رسانه‌ای و کاملاً ایدئولوژیک بحث حقوق بشر از موضع ایدئولوژی نولیبرال، سیاست مادی. اقتصاد اقتصاد سرمایه‌داری همه‌اش ایدئولوژیک است اما شعارها ظاهراً غیر ایدئولوژیک و جهانی است. حقوق بشر، صلح، دموکراسی، محیط زیست، نفی سلاح‌های کشتار جمعی، درست همان کارهایی که خودشان خرابش کرده‌اند. محیط زیست کره زمین را چه کسی نابود کرده جز نظام سرمایه‌داری در این صد سال اخیر؟ آقای صلح‌طلب یک جنگ در این 200 سال اخیر نشان بدهید که شما در آن نبودید. می‌دانید که آمریکا دویست و چند سال است تشکیل شده، بیش از 200تا جنگ راه انداخته، اصلاً این تمدن را روی خون ساختند مدرنیته روی خون و جنایت و استخوان ملت‌ها ساخته شده، سیاهپوست‌های آفریقا، سرخپوستان غرب، تا همین الآن دارند همین جنگ‌های منطقه همه‌اش همین‌هاست یا پشت صحنه یا جلوی صحنه. خب شعار صلح و رهبران صلح هم همین‌ها هستند ولی روی آن کار کردند به این عنوان که مرزهای ملی جداگانه ملت‌ها نیستند بله نباید هم باشند اتفاقاً ما انترناسیونالیستی هستیم ما صحبت از جامعه جهانی می‌کنیم منتهی جامعه جهانی اسلامی،‌ عدالت‌محور، مهدوی، نه جامعه جهانی سرمایه‌داری. ما طرفدار جهانی شدن هستیم اتفاقاً ما هم می‌گوییم جهان باید یک دهکده باشد همه ملت‌ها شهروندان واحد جهان واحد باشند منتهی شهردار و شهرداری و شهربانی آن دزدها باشند یا انسان‌ها؟ حیوانات در آن شهر حاکم باشند یا انسان‌ها؟ قلعه حیوانات باشد یا قلعه انسان‌ها باشد؟ دعوا سر این است و الا ما هم می‌گوییم جهانی شدن ما هم می‌گوییم مرزها نباید علیه انسان‌ها را علیه همدیگر تقسیم کنند. ما هم می‌گوییم نژاد و طبقه و جنسیت و هیچ کدام از این‌ها تأثیری ندارد «إنّ أکرمکم عندالله اتقاکم» ملاک، انسانیت است. میزان ارتباط نظری و عملی با خدای متعال ملاک است با حق، با عدل، ولی هدف این‌ها از این شعارها چیست؟ می‌گویند سلطه دولت‌ها و کنترل دولت‌ها دچار چالش می‌شود اما سلطه آن‌ها نباید دچار چالش بشود خب اگر شما با مرزها مخالف هستید چرا نمی‌گذارید بقیه به آمریکا بیایند؟ مگر شما نمی‌گویید دوره دولت – ملت گذشته است؟ بحث جهانی شدن است؟ خیلی خب همان طور که شما می‌خواهید در بقیه کشورها نفوذ کنید و مسلط شوید باید بگذارید بقیه هم به آن‌جا بیایند چرا نمی‌گذارید؟ چرا آن‌جا تا یک کسی نفس می‌کشد خفه‌اش می‌کنید چرا مرزهای اروپا و آمریکا را می‌بندید؟ چرا مرزهای آمریکا را می‌بندید؟ چرا تا یک رسانه موفق داخل کشورهای شما به حرف زدن شروع کند جرأت نمی‌کند خط قرمز صهیونیزم یک کلمه علیه اسرائیل حرف بزند. خب جهانی شدن دوطرفه است یک طرفه نیست. منظور این‌ها از جهانی شدن آمریکایی شدن و غربی شدن جهان است و تحت سلطه آن‌ها درآمدن است. خب اگر این است همه باید بگویند ما باید رئیس جهان بشویم. ما طرفدار جهانی شدن هستیم اما جهانی شدن چه چیز؟ چه چیزی جهانی بشود؟ جهانی شدن انسانیت و اخلاق و عدالت و برادری و برابری؟ بله. جهانی شدن علم؟ جهانی شدن رفاه؟ جهانی شدن بهداشت؟ ما این‌ها را صددرصد قبول داریم. ما منتظر امام زمان(عج) هستیم از جمله همین چیزها از آرمان‌های مهدوی است. عدالت در جهان، امنیت در جهان، معنویت و اخلاق در جهان، توحید در جهان، برادری در جهان، ما منتظر همین جامعه هستیم. در روایت ما دارد زمانی می‌رسد که در زمان ایشان حتی گرگ و میش کنار هم از یک آبشخور آب می‌خورند اتفاقاً رهبران جهانی شدن ایدئولوژی ماست. شما جهانی شدنی را که می‌گویید منظورتان این است که فناوری و تکنولوژی جهانی شده، خب بشود. خیلی هم خوب است ما با تکنولوژی و رسانه‌های جهانی مشکلی نداریم ما با این محتوای گندآب کثیفی که در آن می‌ریزید مشکل داریم ما با رسانه جهانی مشکل نداریم ما با این فاضلاتی که در آن در مسائل مختلف سرازیر می‌کنید مشکل داریم. کالاها و خدمات جهانی شده، دیگر مرزها از بین رفته است. کالا و خدمات جهانی می‌شود و خیلی هم چیز خوبی است. همه همه سطح بشوند. نه این که ملت‌هایی باشند که کل غذای یک شهر آن کمتر از غذا و کالری است که این‌ها به سگ‌هایشان می‌دهند! و بعد این‌ها هم از آن‌ها را برداشتند دارند می‌خورند. آقا آزادانه همه عقاید و افکار از مرزها عبور کند، اتفاقاً این خیلی خوب است شما یک سطح برابر و آزاد قرار بدهید که همه بتوانند حرف‌هایشان را بزنند ما هم بزنیم تو هم بزن، برهان روی میز بگذار. گزینه‌های روی میزتان برهان و استدلال باشد شما گزینه روی میزتان بمب اتم است! مدام می‌گویید همه گزینه‌ها روی میز هستند. می‌دانید همه گزینه‌ها روی میز هستند مثل چیست؟ مثل این است که شما بروید با یک گوریل شطرنج بازی کنید هر لحظه ممکن است با مشت روی میز بزند و این‌ها را بهم بزند. با گوریل که نمی‌شود شطرنج بازی کرد. همه گزینه‌ها روی میز است یعنی چی؟ اگر تو صحبت از جهانی شدن و حقوق بشر و صلح و علم و عقلانیت داری حرف می‌زنی خب بمب‌های اتم‌تان را کنار بگذارید بنشینید مثل دوتا آدم حرف بزنیم دنیا هم ببیند و بشنود و بگوید آقا کدام را انتخاب می‌کنید؟ مگر شما اهل گفتگو هستید؟ شما مگر اهل دیالوگ هستید؟ دیالوگ شما دیالوگ گوریل با انسان است، دیالوگ شما دیالوگ دیکتاتور با برده است. شما دیالوگ و گفتگوی ارباب و رعیت را می‌خواهید نه گفتگوی دوتا انسان برابر. تو می‌خواهی بگیری هیچی حاضر نیستی بدهی. می‌خواهی فقط بگویی حاضر نیستی گوش کنی. سلطه‌های دولت‌های ملی دارد از بین می‌رود و چالش اتفاق افتاده، خیلی خب برود. چه چیزی به جای آن دارد می‌آید؟ تو می‌خواهی ارباب جهان بشوی منتهی دیگر می‌دانی با جنگ در کشورهای اسلامی نمی‌توانی، چون فرهنگ جهاد و شهادت جلوی تو را گرفت. حالا چه کار می‌کنی؟ متأسفانه ما در نظام، هم زمان امام(ره) و هم همین الآن کسانی را داشتیم و داریم که به این حرف‌ها عقیده ندارند البته به شخص امام علاقه داشتند و دارند ولی به این حرف‌هایش عقیده ندارند. امام(ره) وقتی که قطعنامه را پذیرفت گفت که کمرندهایتان را محکم ببندید فرزندام کینه‌های انقلابی را در سینه‌هایتان را حفظ‌ کنید و همان جا حکم اعدام سلمان رشدی را داد یعنی در سطح جهان با غرب و آمریکا و انگلیس تندتر درگیر شد. شعارهای امام در پیام قطعنامه عوض این که فتیله‌اش را پایین بکشد فتیله‌اش را سه برابر بالا برد یعنی انگار گفت که جنگ ما با صدام تمام شد جنگ ما در سطح جهان شروع شد یعنی صد برابر انقلابی‌تر شد در حالی که از نظر این به اصطلاح واقع‌گراها ایران را کلاً آزاد کردید برای اولین بار در جنگ‌های چند قرن اخیر، جنگی شد طولانی‌ترین جنگ و یک میلیمتر از خاک ایران نرفت و همه را پس گرفتیم. خیلی خب. اما بالاخره صدام ماند. خب واقع‌گرا باش، گنده گنده حرف نزنید. امام(ره) آن موقع چه می‌گوید؟ 1) تازه گوش جهان باز شده است تازه حواس جهان به طرف ما معطوف شد. تا به حال، فایده این همه فداکاری و تلاش این بود که جهان ما را اصلاً نمی‌دید اما در این 8 سال مقاومت ما را دیدند دارند به حرف ما گوش می‌کنند. جهانی می‌شویم. امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب است. 2) آقا دیگر تمام شد، ما نمی‌توانیم و ما حریف غرب نیستیم. – گوش کنید – امام(ره) می‌گوید مسلمانان زرق و برق کاخ‌های سفید و سرخ را یعنی غرب و شرق را در سراسر جهان از بین خواهند برد. حالا این وقتی است که ما داریم با صدام صلح می‌کنیم باید حرف‌تان را پس بگیرید چهارتا هم دارد روی آن می‌گذارد. می‌گوید یک تشکیلات بزرگ اسلامی در سطح جهان باید ایجاد کنیم. مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ سفید و کاخ سرخ را از بین خواهند برد ما آمریکا و شوروی را به زانو درخواهیم آورد. کسانی اگر فکر کردند جنگ تمام شد یا ما حرف‌هایمان را پس گرفتیم خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت در برابر توپ‌ها و موشک‌های همه دشمنان باز کرده است. قطعنامه را پذیرفتیم تازه می‌گوید خمینی آماده شهادت است. امروز خمینی همچون همه عاشقان شهادت برای شهادت روزشماری می‌کند. روزها را می‌شمارم تا شهید بشوم. یعنی تازه نبرد و مبارزه اصلی شروع شد. خب آقا این جنگ شما برای خاک بود، خیلی خوب دم مرز رسیدید باز این حرف‌ها و تهدیدها چیست؟ می‌گوید ما برای خاک نجنگیدیم ما فقط برای خرمشهر نجنگیدیم. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. جنگ ما تمام نشد نبرد ما جهانی است به جغرافیا کاری نداریم. عنوان بحث شما امنیت بدون مرز بود. ما باید در این جنگ اعتقادی‌مان بسیج بزرگ سربازان اسلام در سراسر جهان را به راه بیندازیم. امنیت بی‌مرز یعنی این. امام می‌گوید خیلی خب توی دهان صدام زدیم و او را عقب زدیم حالا تشکیلات جهانی درست می‌کنیم سربازان اسلام را در سراسر جهان سازماندهی می‌کنیم. بسیج بزرگ جهانی به راه می‌اندازیم. انشاءالله ملت بزرگ ایران با پشتوانه مادی و معنوی از این انقلاب سختی‌های جنگ را با شیرینی شکست دشمنان خدا در سراسر دنیا؛ و چه شیرینی بالاتر از این که ملت بزرگ ایران مثل صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است. دارد می‌گوید ما صاعقه‌ایم. ما خاکستر نشدیم ما خاکستر می‌کنیم. ما صاعقه‌ایم و بر سر آمریکا فرود آمدیم نهضت ادامه دارد. چه شیرینی بالاتر از این که ملت ایران سقوط ارکان و کنگره‌های نظام ستم‌شاهی را نظاره کرد ما شیشه حیات آمریکا را در ایران شکستیم و شیشه حیات او را در کل منطقه و جهان اسلام خواهیم شکست. یک عده‌ای می‌گویند بین آمریکا و ایران سوء تفاهم بوده، بنشینیم سوء تفاهم‌ها را حل کنیم! این‌ها سوء تفاهم نیست. امام(ره) می‌گوید اتفاقاً هیچ سوء تفاهمی نیست کاملاً هم ما می‌فهمیم هم آن‌ها قضیه را فهمیدند سوء تفاهم کجا بوده؟! یک عده‌ای فکر می‌کنند این دعواها موقتی بوده و هدف صلح با آمریکاست. امام(ره) می‌گوید هدف صلح با آمریکا نیست بلکه هدف، در دهان آمریکا زدن است. هدف این است که ما مثل صاعقه بر سر آمریکا و عمّال آن فرود بیاییم. چه شیرینی بالاتر از این که مردم عزیز ما ریشه‌های نفاق و ملی‌گرایی را در حکومت جمهوری اسلامی خشکاندند و انشاءالله شیرینی تمام نشدنی است که در آخرت خواهیم چشید ما در محاسبات سیاسی و بین‌المللی‌مان که آخرت را حذف نکردیم. مدام که به دنیا فکر نمی‌کنیم که بعضی‌ها می‌گویند طفلک بچه‌ها شهید شدند! نگاه مادی و ماتریالیستی دارید این نگاه، کافرانه است. کسانی که می‌گویند چه فایده این‌قدر شهید دادیم کفر واقعی است ولو در شناسنامه‌اش مسلمان است یعنی ماتریالیستی. نه تنها کسانی که تا مقام شهادت و جانبازی در جبهه‌ها پیش رفتند بلکه آن‌هایی که با محبت و دعای خیر پشت جبهه ایستادند و کمک کردند همه آن‌ها از مقام عظیم مجاهدان بهره بردند خوشا به حال مجاهدان،‌ خوشا به حال وارثان حسین.

از همه فرزندانم در جبهه‌های آتش و خون، از اول جنگ و انقلاب تا امروز که فداکاری و تلاش کردند من تشکر می‌کنم. من قدر شما را می‌دانم و من همه ملت ایران را توصیه و دعوت می‌کنم 1) به هوشیاری. کلاه سرتان نرود. 2) صبر و مقاومت. تحمل داشته باشید. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا ناآگاهانه بگویند ثمره خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد؟ صدام که هنوز هست. امام(ره) می‌گوید به این‌ها بگویید این‌ها یقیناً از عوالم غیب بی‌خبر هستند مثل این که خدا و آخرت سرشان نمی‌شود و انگار بهشت و جهنم نمی‌دانند فکر کردند اول و آخر همه مسائل در همین دنیاست. این‌ها مقدمه است. می‌گوید این‌ها از فلسفه شهادت بی‌خبرند این‌ها نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جبهه رفت و سر در طبق اخلاص و بندگی گذاشت و رفت و در جبهه بندگی کرد هدف او خاک و پیروزی نبود بلکه هدف بندگی بود. حوادث زمان و بقای آنان هیچ صدمه‌ای نمی‌زند ما برای درک ارزش شهادت فاصله طولانی باید طی کنیم و در گذر تاریخ، آیندگان آن را جستجو کنند ما ارزش شهادت را هنوز نفهمیدیم. شهادت خودش یک هدف است. «إحدی الحسنین» است. همان‌قدر که پیروزی ارزش دارد شهادت همان‌قدر بلکه بیشتر ارزش دارد. شهادت وسیله نیست بلکه خودش مستقلاً یک ارزش است و فلسفه خلقت است. خون شهیدان انقلاب را بلکه اسلام را بیمه کرد. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به همه جهانیان داد. تمام دنیا بچه‌های ما را دیدند و دیدند می‌شود در برابر تمام ابرقدرت‌ها بایستی و پیروز بشوی. می‌گوید درس مقاومت دادیم جهان امیدوار شد ملت‌های دیگر کم‌کم یاد می‌گیرند. دیدند و خدا می‌داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست. درِ شهادت بسته نخواهد شد نگویید جنگ تمام شد دیگر شهادت تمام شد. بعد از این شهیدها خواهیم داد. نبرد تا ظهور امام زمان ادامه دارد. بعد از ظهور که نبرد جهانی شروع می‌شود اصل نبرد آن موقع است اول عشق است. آیندگان و ملت‌ها به راه شهیدان اقتدا خواهند کرد. تربت پاک شهیدان تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان خواهد بود. دارالشفای آزادگان جهان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند خوشا به حال آنان که با قافله نور جان و سر باختند. خوشا به حال آنان که این گوهرها را در دامان خود پروراندند. خداوندا این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را از وصول به شهادت محروم مفرما. خداوندا کشور و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند هنوز اول عشق است تمام نشد. خداوندا ملت و کشور ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادتند تو خود این چراغ پرفروغ شهادت را نگهبان باش. ببینید تعابیر چقدر قشنگ است. می‌گوید خداوندا مواظب باش این مشعل شهادت خاموش نشود این ملت حالا حالاها به شهادت نیاز دارند. خوشا به حال شما ملت. خوشا به حال شما زنان و مردان. خوشا جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قطعنامه را سر کشیدم و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha